یار دبستانی ها دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, :: 15:56 :: نويسنده : سارا محمدی
درمان نشانههای اختلالات رفتاری به تنهایی کاری به ثمر و بیهوده است. باید علل را جستوجو کرد و سپس در مورد تغییر محیط ناسالم تلاش نمود.
بررسیهای علمی نشان میدهند متداولترین مشکلات رفتاری که در کودکان و نوجوانان سنین دبستانی بیشتر مشاهده میشود، عبارتاند از: ترس، دروغگویی، دزدیهای کوچک، ناخن جویدن، کمرویی، خشم و پرخاشگری، زودرنجی، تیک، اشکال در تمرکز حواس، نگرانی، افسردگی، اضطراب، مخالفت جویی و ...
ترس
ترس، واکنشی طبیعی، لازم، مبهم، مفید و با ارزش است. به شرط آن که به طور کامل کنترل و به طور منطقی و عملی تعبیر شود. ترس باعث میشود که شخص در مواجه شدن با مشکلات احتیاط به خرج دهد. به نظر وانسون، که پیرو مکتب اصالت رفتاراست، ترس یکی از غریزه یا انگیزهای است که انسان با آن به دنیا میآید و دو غریزة دیگر محبت و خشم است. ترس، معمولاً با تغییرات فیزیولوژیکی مانند دل درد، سردرد، استفراغ، طپش قلب، خشکی دهان و پریدگی رنگ، به تناسب وضعیت کودک و میزان و شدت ترس، همراه است.
نوع و میزان ترس کودک از پدیدههای مختلف به عواملی چون: سن، جنس، تجارب گذشته، میزان رشد ذهنی، ارزشهای اجتماعی و فرهنگی که کودک از والدین و همسالان خود آموخته است و میزان و درجة امنیت کودک بستگی دارد. شدت ترس در سه سالگی و یازده سالگی به اوج خود میرسد. تحقیقات نشان میدهد که در حدود سن مدرسه رفتن، یک کاهش معین و هماهنگ در میزان و شدت ترس به وجود میآید و ترسهای این گروه از کودکان بیشتر در محدودة تخیلات ماورای طبیعت، مخلوقات تصوری همراه با تاریکی، مرگ و مجروح شدن، رعد و برق و طوفان یا شخصیتهای فیلمهای تلوزیونی یا سینمایی است.
به طور کل ترسها و اضطرابهای عمدة کودکان در سنین مختلف ناشی از یادگیری و بر اساس «شرطی شدن عامل» است. بدین معنا که اگر کودک تجاربی ترسناک و ناموفق از شی ء یا مکان یا شخصی داشته باشد، در آینده نیز از آنها خواهد ترسید.
معلم یا والدین باید برای کمک به کودکان در غلبه بر ترس، از شیوههای مختلف استفاده کنند، برای مثال کودکی که از معلم یا امتحانات میترسد، به تجارب موفقیتآمیز در امتحانات و در برخورد با معلمان نیاز دارد.
ترس از مدرسه
یکی از ترسهای خاص کودکان، ترس از مدرسه است که در حقیقت امتناع از رفتن به مدرسه است. پافشاری و اصرار والدین میتواند باعث پدیدآیی علائم عدم تعادل روانی و اختلالهای جسمانی در کودکان شود. علت این اختلال ممکن است مربوط به ایجاد اشکال در تطابق کودک با مدرسه، معلمان یا همشاگردیها باشد یا از اختلالهای جسمانی مانند لکنت یا ضعف شنوایی و مانند آن ناشی شود یا این که علت اصلی خودداری کودک از جدا شدن از مادر، وابستگی شدید به مادر یا نگرانی برای مادر و غیره باشد. فرستادن مادر همراه کودک به مدرسه ممکن است در مراحل ابتدایی به کاهش مشکل کمک کند، مشروط بر آن که کمکم از توقف مادر در مدرسه کاسته شود تا کودک با مدرسه خود را سازش دهد.
دروغگویی
به طور کلی رفتاری که در یک مقطع سنی طبیعی و بهنجار به نظر میرسد، در مقاطع دیگر طبیعی و بهنجار نخواهد بود. برای مثال کودک دو ساله درکی صحیح از اهمیت راستی و درستی ندارد، لیکن همین کودک در سن ده سالگی باید تفاوت بین راست و دروغ را درک کند. برای کودک 5 یا 6 ساله طبیعی است که در افکار رؤیایی و تخیلی غوطهور شود و داستانهای بلند و طولانی تعریف کند، اما در واقع قصد فریب دادن کسی را ندارد. الگوهای ارائه شده توسط والدین بسیار اهمیت دارد، مثلاً اگر آنها برای فریب دادن دروغ بگویند، بسیار غیرمنطقی است که از کودک انتظار راستگویی و درستکاری داشته باشند. باید توجه داشت که دروغگویی کودک بدون دلیل نیست و ریشة آن را باید عمدتا در خانه و بعد در مدرسه جستوجو کرد. با اینحال این کودک بیپناه است که در نقش معلول، تنبیههای مختلف را دریافت میکند. باید علت را یافت و به رفع علت پرداخت.
روانشناسان دروغهای کودکان را به هفت دستة زیر تقسیم میکنند:
1) دروغی که کودک برای جلب توجه دیگران میگوید.
2) دروغ ناشی از ترس و انضباط شدید یا تنبیه بدنی.
3) دروغ ناشی از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات.
4) دروغ ناشی از خشم و نفرت و به منظور انتقام از دیگران.
5) دروغ حساب شده برای گول زدن دیگران برای رسیدن به خواست شخصی.
6) دروغ بازی که با آن کودک حوادث تخیلی را به دیگران میباوراند.
7) دروغ وفادارنه به منظور حفظ و مراقبت از یک دوست.
اگر در اوان کودکی با دروغگویی کودک برخورد منطقی نشود، او ازکار خود هیچگونه احساس ناراحتی یا گناه نمیکند. باید با بزرگتر شدن کودک او را کمک کرد تا به تدریج خود از عواقب نامطبوع دروغگویی ناراحت شود و کنترل به وسیلة مجازات و تنبیه جای خود را به کنترل به وسیلة وجدان فردی بدهد.
دزدیهای کوچک
هیچگاه کودک دو سالهای را که بدون اجازه، اسباببازی خواهر یا برادرش را بردارد، متهم به دزدی نمیکنند. اما همین کودک اگر در ده سالگی به وسایل دوستش در مدرسه بدون اجازة او دست درازی کند، به درد سر میافتد.
شنیدن این که کودک فقط در خانه دزدی میکند و اغلب هم فقط از مادر، بسیار متداول است. به طور معمول، علت این عمل روابط ناسالم مادر با فرزند و بر عکس است. اینگونه دزدی ممکن است عکسالعمل پرخاشگرانهای علیه مادر باشد. اما دزدی کودک در مدرسه احتمالا به دلیل تأثیر گروه همسالان کودک است. بنابراین برای دزدیهای کودک و نوجوان همیشه علت و انگیزهای وجود دارد و ما به عنوان والدین یا مربیان باید تلاش کنیم تا بیابیم کدام نیازهای کودک با این نوع رفتار برآورده میشود. به عبارت دیگر، درمان و کمک به کودکی که دزدی می کند بستگی تام به شناخت انگیزه های او در این رفتار دارد. تهمت زدن به او و اعتراف گرفتن از او در نزد دیگران، بسیار غیرعقلانه و ناصحیح است.
ناخن جویدن
در یک تحقیق گسترده در انگلستان و آمریکا نشان داده شده است که بیش از نیمی از کودکان مدرسهای ناخن خود را میجوند. جویدن ناخن در گروهی از بزرگسالان نیز دیده میشود. افراد معمولا در حالت تنش و ناراحتی به این عمل دست میزنند، البته عامل تقلید را نیز نباید از نظر دور داشت. در صورت بروز احساس ناراحتی، ناخن جویدن تشدید میشود. ناخن کندن نیز عادت مشابهی است که دارای همان اثر و ظاهر است. به طور معمول، کودکانی که ناخن میجوند، به خصوص آنها که دارای نشانههای دیگر عصبی نیز هستند، نسبت به کودکانی که این عادت را ندارند، از نظر درسی و کار مدرسهای ناموفقترند.
بر طرف کردن علل نا امنی در کودک در رفع این حالت مؤثر است. متأسفانه نگرشهای منفیگونه و تردیدآمیز والدین و شیوههای برخورد آنان با ناخن جویدن کودکان، غالبا آسیبزاست و موجب تداوم بیشتر آن میشود.
کمرویی
از نظر روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی، کمرویی و انزواطلبی یکی از مشکلات جدی کودکان است. کمرویی شدید مشکلی عادی و در عین حال، ویژگی شخصیتی پردردسری است. بخشی از این ویژگی، ارثی و بخش عمدة آن محیطی است. کمرویی برای کودک 12 ماههای که خود را پشت دامان مادرش مخفی میکند یا پسر بچة 3 سالهای که از بودن با کودکان دیگر خجالت میکشد، بسیار طبیعی است.
کودکان شدیدا کمرو و معمولا دارای پدر یا مادر کمرو و خجالتیاند. به همین دلیل فرصتها و روابط کمتری احتمالا برای ملاقات و معاشرت با دیگران داشتهاند. در تمام موارد، هرگز نباید کودک را به خاطر کمرویی تمسخر یا تنبیه کرد.
مهمترین تلاشها در این زمینه کوششهای معلمان است تا با درگیر کردن این دانشآموزان در فعالیتهای اجتماعی هرچه بیشتر در مدرسه، در اجتماعی کردن آنان توفیق یابند. تجارب موفقیتآمیز در یک فعالیت گروهی برای اینگونه کودکان میتواند آغاز بسیار خوبی باشد.
پرخاشگری و خشونت
همة کودکان طبیعی به مناسبتها و در موقعیتهای مختلف از خود خشم و غیظ ابراز میکنند و به رفتار پرخاشگرانه و ستیزه جویانه دست میزنند و انتظار دارند که مطابق میلشان عمل شود. اکثر آنان همراه با رشد سنی و عقلی خود از این رفتارهای نامطلوب رهایی مییابند. این بهبود بستگی به شخصیت و وضعیت ارثی، محیط خانوادگی، مدرسهای و اجتماعی و میزان رشد هوش کودک دارد.
غیظ و خشم در کودک ممکن است به علت بیحوصلگی، محدودیتهای شدید در خانه یا مدرسه، نبودن فضای کافی برای تحریک و بازی، وجود مشکلات در یادگیری مهارتهای جدید، احساس ناامنی، مراقبتهای بیش از حد و الگوهای غلط ارائه شده به وسیلة پدر و مادر یا معلم باشد. برخی از کودکان و بزرگسالان هنگام گرسنگی بدخلق و کژخو میشوند. این حالت معلول پایین آمدن میزان قند و گلوکز خون است.
صاحبنظران معتقدند که پرخاشگری ممکن است از ناکامیهای بنیادی ناشی شود یا به علت وجود مدلهای پرخاشگرانه در محیط کودک به وجود آید. به طور معمول، نوجوانان پرخاشگر، والدین پرخاشگر دارند. تحقیقات نشان میدهد پرخاشگری در خانوادههایی که سختگیرترند و تنبیه بدنی را در تربیت کودک ضروری میدانند، بیشتر دیده میشود. پرخاشگری در زمان خستگی کودک یا قبل از غذا خوردن یا خوابیدن شدیدتر میگردد. کودکان نسبت به همسالانی که میشناسند و در حضور بزرگسالانی که به توجه و حمایت آنان نیاز دارند، رفتار پرخاشگرانة بیشتری از خود نشان میدهند.
رفتارهای قهرآمیز و پرخاشگرانة والدین در خانه یا معلم و مدیر در کلاس درس و مدرسه یا مشاهدة پرخاشگری از طریق تلوزیون یا رسانههای گروهی، همه و همه مدلهای خوبی برای کودکان و نوجوانان به شمار میآیند. برای مقابله با پرخاشگری به عنوان یک رفتار اکتسابی، باید به علل اصلی پرخاشگری وقوف یافت و در رفع یا کاهش آن علل تلاش کرد.
زود رنجی
زودرنجی و حساسیت زیاد کودک یا نوجوان نسبت به تأیید یا تکذیب اجتماعی، از مشکلات مبتلا به دانشآموزان دبستانی است که معمولا از آغاز مدرسه تا سن بلوغ در آنان مشاهده میشود. زودرنجی در پسران، در سن یازده سالگی و در دختران، در سن بلوغ به اوج خود میرسد. تا زمانی که کودک بتواند از این طرح در مواجهه با موقعیتهای مختلف ناخوشایند، به منظور برآوردن خواستهای خویش استفاده کند، زودرنجی همچنان باقی میماند؛ به همین دلیل از آنجا که آنان اغلب از این شگرد خودآگاهی دارند، از حساسیت و زودرنجی خود بیشتر در خانه و نزد پدر و مادر یا خواهر و برادر خویش استفاده میکنند تا در محیطهای ناآشنا و جدید.
برای مقابله با زودرنجی کودکان که عمدتاً به خاطر پذیرش اجتماعی است، باید به آنان کمک کرد تا مهارتهای مطلوب را که موجب پذیرش اجتماعی هر چه بیشتر است، در خود بپرورند.
تیک یا جهش عضلانی
تیک که به آن انقباض با اسپاسم عادتی نیز میگویند عبارت است از حرکات ناگهانی، سریع، غیرارادی، متناوب و تکراری که شبیه تکان خوردن یک عضله است. این عادت که در سن 7 سالگی به اوج خود میرسد، شامل بر هم زدن پلکهای چشم، انقباض و کششهای صورت، کشیدن صورت، تکان دادن شانهها، با صدا بینی را بالا کشیدن، سرفه کردن، دغدغد کردن با زبان یا حرکات پیچیدهتر دیگر است. پدران بیش از مادران نسبت به تیک حساسیت نشان میدهند و اغلب والدین بر سر کودک داد میزنند و او را سرزنش میکنند یا مورد تمسخر قرار میدهند.
بدون تردید این حرکات بدون علت و انگیزه نیست و هرگز در کودکان شاد، متعادل و موفق دیده نمیشود. علت پدید آمدن تیکها مشخصی نیست و در بعضی خانوادهها بیشتر دیده میشود (حدود یک سوم خانوادهها)، چون در این خانوادهها غالباً درگیریها و بیمارهای هیجانی و روانی زیاد است. با این حال گفته میشود ناامنی و نگرانی یکی از عوامل ایجاد آن است. اکثر این نوع کودکان نشانههای عصبی دیگری نیز دارند، مانند ترس، بیقراری، عصبانیت، ناخن جویدن، اختلال در خواب و غیره. درمان تیک آسان نیست و نکتة مهم درمان کودک است و نه درمان تیک. بهبود بخشیدن به وضع کودک در خانه یا مدرسه که در آن جا تیک به وجود آمده است، رفع مشکلات درسی و تطبیق با مدرسه، مخصوصاً اگر تیک در سنین دبستانی و به علت مسائل درسی پیش آمده باشد، گامی مهم در درمان تیک محسوب میشود.
اشکال تمرکز حواس
یکی از متداولترین علل اشکال در تمرکز حواس، هوش پایین است. ولی به هیچ روی تنها علت نیست. کمی تمرکز حواس میتواند به احساس ناامنی، بیحوصلگی، و نداشتن انگیزه ارتباط داشته باشد. ممکن است کودک به یک موضوع درسی بی علاقه باشد و برای درس دیگر قابلیت و توانایی لازم و انگیزههای مناسب آن را دارد، علاقهمندی از خود نشان بدهد. همچنین پرجنب و جوشی و بیش فعالی نیز با میدان توجه کوتاه و اشکال در تمرکز حواس میتواند همراه باشد. اشکالات فیزیولوژیکی و بهداشتی در ساختمان اندامهای حسی نیز توان فعالیت این اندامها را کاهش داده، اغلب موجبات خستگی زودرس و عدم تمرکز حواس را فراهم میآورد. آگاهی از علت میتواند مربیان و معلمان را در کاهش این مشکل یاری دهد.
نگرانی
نگرانی، واکنشی است طبیعی و لازم برای یادگیری و رشد شخصیت. هنگامی نگرانی حالت مرضی پیدا میکند که از حد طبیعی بگذرد و با شدتی نابهنجار، تعادل روانی فرد را بر هم زند. در دختران بیش از پسران دیده میشود. گفته میشود که تقریباً همیشه مادر نگران، دختر نگران، و پدر نگران، پسر نگران تربیت میکند. نگرانی معمولاً با ترس همراه است. نگرانی بیمارگونه، شکل تخیّلی ترس و معمولا معلول افکار واهی است و نه واقعیت. در سالهای مدرسه، نگرانی درباره، تکالیف و کار درسی و امتحانات در بین دانشآموزان بسیار رایج است. نگرانیها معمولا معلول اغراق و بزرگ کردن آن چیزی است که احتمال وقوع دارد. نگرانیهای درسی و مدرسهای با بزرگتر شدن دانشآموزان شدت مییابد و معمولا شامل نمره کم گرفتن، تحقیر شدن و سرزنش و تنبیه به وسیلة معلم، عقب ماندن از بچههای دیگر، به ویژه دوستان، رد شدن در امتحانات، دیر رسیدن به مدرسه و غیره است.
برای مطالعه بیشتر به کتاب «سه گفتار دربارة راهنمایی و تربیت فرزندان، تألیف دکتر شکوه نوابینژاد، از انتشارات انجمن اولیا و مربیان مراجعه فرمایید.
دکتر شکوه نوایی نژاد
منبع: مجله پیوند، شماره 369
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آموزشی-تربیتی و آدرس yare-dabestaniha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
![]() |